به گزارش «راهبرد معاصر»؛ سیاست ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه شکست خورده است. در قلب این شکست، شرکای منطقهای کلیدی واشنگتن یعنی اسرائیل و عربستان سعودی قرار و گرچه با هم اختلافات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی دارند، اما همواره منافع ایالات متحده و ارزشهایی که آمریکا مدعی دفاع از آنهاست، تضعیف میکنند. واشنگتن باید رویکرد خود را نسبت به هر دو بازیگر تغییر دهد و از حمایت بی قید و شرط به سمت روابط متعارف و اصولی گام بردارد.
جنگ غزه مظهر خشونتی است که علیه ارزشهای اعلام شده ایالات متحده انجام میشود و در عین حال منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه را نیز به خطر میاندازد. ترمیم خرابی و ویرانیهای ناشی از این جنگ چندین نسل طول خواهد کشید و وجهه جهانی واشنگتن برای همیشه با حمایت این کشور از چنین اقداماتی به شدت خدشه دار شده است.
چشمانداز تشدید تنش به درگیری منطقهای گستردهتر با دخالت و مشارکت مستقیم ایالات متحده و نیز درگیریها میان اسرائیل و حزبالله لبنان روز به روز بهطور چشمگیری در حال افزایش است
در روزهای پس از حملات هفتم اکتبر، تلآویو متعهد شد حماس را نابود کند و در عین حال اعتراف کرد، بر آنچه که بیشترین خسارت را به آنها وارد میکند تمرکز کردهاند. به نظر میآید از آن زمان تاکنون تمرکز چندان تغییر نکرده است، زیرا ارتش اسرائیل اقدامی انجام داده است که برخی از منتقدان آن را مجازات دسته جمعی میدانند، یعنی کشتن غیرنظامیان فلسطینیان با سلاحهای ساخت آمریکا.
به گفته مقام های بهداشت غزه، تخمین زده میشود 70 درصد فلسطینیانی که به وسیله صهیونیستها جان باختهاند، زن و کودک باشند. طبق محاسبات سازمان ملل متحد، حدود 1.9 میلیون نفر، یعنی بیش از 90 درصد جمعیت غزه به دلیل جنگ آواره شدهاند و بیش از 45 درصد کل موجودی مسکن غزه تا اواسط نوامبر تخریب شده یا آسیب دیده است.
گرچه تلآویو خلاف این را ادعا میکند، اما به نظر میآبد راهبرد آن تأثیر بسیار کمتری بر حماس و تواناییهای آن داشته باشد. در عین حال، جنگ ممکن است به وسیله کشتار بیرویه غیرنظامیان، بذرهای مقاومت مسلحانه آینده را بکارد.
چشمانداز تشدید تنش به درگیری منطقهای گستردهتر با دخالت و مشارکت مستقیم ایالات متحده و نیز درگیریها میان اسرائیل و حزبالله لبنان روز به روز بهطور چشمگیری در حال افزایش است. از 17 اکتبر تاکنون دست کم 115 حمله به پرسنل نظامی آمریکا در سراسر منطقه به وسیله محور مقاومت انجام شده است. آمریکا با همکاری انگلیس به تازگی به مواضعی در یمن حمله کرده و تلآویو از ایالات متحده خواسته است به طور مستقیم با ایران مقابله کند، با وجود اینکه حملات علیه منافع ایالات متحده برای کشیده شدن به جنگی گستردهتر است.
به نظر می آید واشنگتن یا نمیتواند یا نمیخواهد از روابط به اصطلاح ویژه خود با تلآویو استفاده کند یا بر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل که اغلب به توانایی خود در اعمال نفوذ بر ایالات متحده میبالد، تأثیر بگذارد. در عوض، واشنگتن به رویکرد چک سفید خود در قبال تلآویو ادامه داد و به تازگی بیش از 14 میلیارد دلار کمک نظامی در بستهای که در ماه نوامبر تصویب شد، ارائه و خطر تشدید تنش گسترده در این روند را تهدید کرد.
دیگر شریک اصلی ایالات متحده در منطقه، عربستان سعودی است. با وجود اینکه ریاض و متحدانش تلاش میکنند محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی را به عنوان اصلاح طلبی که پادشاهی را به سوی آینده هدایت میکند معرفی کنند، حاکم جوان کمپین تحکیم و تمرکز قدرت را آغاز کرده است. کنترل رژیم بر دولت و جامعه هرگز بیشتر از این نبوده است.
عربستان سعودی منبع اصلی بینظمی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سراسر خاورمیانه است. ریاض تقریباً به هر محیط درگیری و خط گسل ژئوپلیتیک منطقه متصل است. رابطه ایالات متحده با عربستان سعودی مظهر افسانه ثبات استبدادی است. این بازیگران به جای آنکه راهحلی برای مسائل منطقه باشند، بزرگترین مشکلات اساسی در منطقه خاورمیانه ایجاد و آنها را تشدید میکنند.
بارزترین نمونه رفتار بیثبات کننده ریاض، مداخله نظامی است که در کنار امارات متحده عربی در یمن هدایت کرد. طبق برآوردهای سازمان ملل متحد، از سال 2015 این کمپین نظامی بدترین بحران انسانی جهان را ایجاد کرده و باعث مرگ بیش از 377 هزار نفر شده است. جنگ عمدتاً به دلیل ناتوانی ریاض در شکست حوثیها در بن بست شکننده است و پس از نزدیک به 9 سال جنگ ویرانگر، یمنیها احتمالاً قویتر از همیشه هستند.
رابطه ایالات متحده با عربستان سعودی مظهر افسانه ثبات استبدادی است. این بازیگران به جای آنکه راهحلی برای مسائل منطقه باشند، بزرگترین مشکلات اساسی در منطقه خاورمیانه ایجاد و آنها را تشدید میکنند
به طور کلی حمایت مستمر و تزلزلناپذیر ایالات متحده، اسرائیل و عربستان سعودی را جسور کرده است تا سیاستهای بیملاحظهای دنبال کنند، زیرا میدانند ایالات متحده به کمک آنها خواهد آمد و آنها را مسئول نمیداند. عقل سلیم حکم می کند واشنگتن باید به طور ریشهای مسیر خود را تغییر دهد. متأسفانه به نظر می آید این چیزی نیست که دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در ذهن داشته باشد.
حمایت ایالات متحده از توافقات و چارچوب عادیسازی عربستان و اسرائیل مبتنی بر این فرض نادرست است که ایالات متحده و شرکای آن قادر به حفظ اجباری نظم منطقهای غیر لیبرال در خاورمیانه بدون تحمیل هزینههای سیاسی، انسانی و اقتصادی قابل توجهی هستند. ارائه ضمانت امنیتی ایالات متحده به اسرائیل یا عربستان سعودی اشتباه محاسباتی فاجعهبار با پیامدهای بلندمدت برای واشنگتن است.
آمریکا باید هرچه زودتر به همدستی خود با سیاستهای شرکایش پایان دهد و در عین حال تغییر جهتی اساسی در سیاست منطقهای خود ایجاد کند. البته چنین جهتگیری اساسی دشوار خواهد بود، زیرا این سیاست برای دههها ریشه در مجموعهای از تصورات غلط و موانع ساختاری برای تغییر داشته است. سیستم ریشهدار لابیگری و منافع ویژه که برای حفظ سیاستهای وضع موجود طراحی شده است، فوریترین مانع را نشان میدهد. در میان نخبگان سیاسی ایالات متحده، هزینههای سیاسی تغییر روابط ایالات متحده با اسرائیل و عربستان سعودی مدتها مانعی برای اصلاحات بوده است.
به هر ترتیب، فشار برای تغییر رویکرد دشوار خواهد بود، اما نیاز هرگز واضحتر از این نبوده است. ایالات متحده پس از دههها قدرتنمایی بدون راهبرد منسجم در منطقه تریلیونها دلار هزینه کرده است، اما نتوانسته ثبات منطقهای ایجاد کند یا منافع خود را پیش ببرد. این منافع در منطقه محدود است و پیشبرد آنها مستلزم حمایت بی قید و شرط سیاسی یا نظامی از هیچ بازیگری نیست.
تعهد تزلزل ناپذیر واشنگتن به رویکرد کنونی در منطقه، چرخه معیوب ایجاد کرده است؛ ایالات متحده با متعهد شدن به ریشهکن کردن بیثباتی منطقهای، بارها خود را مجبور به مقابله با چالشهایی میبیند که عمدتاً محصول حضور و سیاستهایش در خاورمیانه است.
هزینههای انسانی و مادی سیاست واشنگتن در خاورمیانه بسیار زیاد بوده است؛ میلیاردها کمک نظامی بیشتر و حضور گسترده ایالات متحده در خاورمیانه در سالهای آینده چه دستاوردی خواهد داشت؟ تاریخ نشان می دهد به منافع ایالات متحده و ثبات منطقهای لطمه خواهد زد.
زمان برای تغییر مسیر ایالات متحده در خاورمیانه فرا رسیده است. ناکامی در انجام این اقدام، تعهد واشنگتن به چرخه بیثباتی را رسمیت میبخشد که همچنان بر منطقه تأثیر میگذارد و منافع ایالات متحده را برای نسلها تضعیف میکند.